ارزیابی مدل SEBS در برآورد تبخیر‌ـ تعرق واقعی با استفاده از تصاویر ماهواره‌ای MODIS در مقیاس منطقه‌ای (مطالعۀ موردی: دشت سیستان)

Authors

Abstract:

‌هدف از انجام این پژوهش، برآورد تبخیر و تعرق واقعی دشت سیستان با استفاده از فناوری سنجش از راه دور و تصاویر ماهواره‌ای سنجندۀ مودیس و بررسی کارایی مدل بیلان انرژی سطحی SEBS در برآورد تبخیر و تعرق واقعی روی محدودۀ ‌مطالعه‌شده است. برای این منظور شارهای سطحی بیلان انرژی برای هر پیکسل تصویر محاسبه و مقدار تبخیر و تعرق واقعی به‌صورت باقی‌ماندۀ معادلۀ توازن انرژی در سطح برآورد شد. سپس نتایج برآورد‌شده با نتایج اطلاعات زمینی دو نقطه شامل ایستگاه‌های سینوپتیک زهک و ایستگاه مخزن چاه نیمۀ 1 مقایسه شد. نتایج نشان داد مطابق نقشۀ توزیع مکانی تبخیر‌ـ تعرق لحظه‌ای، بیشترین میزان تبخیر برای سطح پیکره‌های آبی از جمله مخازن چاه نیمه و قسمتی از تالاب هامون است. این میزان برابر 13/1 میلی‌متر بر ساعت است. مناطق کشاورزی دشت سیستان نیز با داشتن توزیع میزان تبخیر بین 5/0 تا 1 سهم زیادی در تبخیر- تعرق منطقه دارد. مقایسه و ارزیابی نتایج مدل SEBS با دو نقطۀ زمینی با معیارهایی مانند میانگین درصد اختلاف مطلق، ریشۀ میانگین مربع اختلافات و معیار ضریب همبستگی نشان می‏دهد مدل SEBS ‌عملکرد خوبی در سطح زمین و آب دارد.

Upgrade to premium to download articles

Sign up to access the full text

Already have an account?login

similar resources

ارزیابی الگوریتم SEBS در برآورد تبخیر و تعرق واقعی بر اساس تصاویر ماهواره NOAA-AVHRR (مطالعه‌ی موردی: دشت تبریز)

تبخیر وتعرق یکی از اجزای اصلی بیلان آب می‌باشد که اندازه‌گیری مقدار واقعی آن عملا با محدودیت‌ها و پیچیدگی‌های خاصی روبه رو است. اندازه‌گیری تبخیروتعرق عموما نقطه ­ای بوده و حداکثر سطح مزرعه و یک منطقه کوچک را پوشش می‌دهد. مقادیر این پارامتر در بازه‌های زمانی گوناگون  ضروری می‌باشد لذا استفاده از فناوری سنجش از دور باتوجه به امکان گردآوری سریع  اطلاعات می‌تواند رویکرد مناسبی جهت پاسخ به این محدو...

full text

برآورد تبخیر- تعرق واقعی با استفاده از تصاویر سنجنده modis مطالعه موردی: دشت ناز- ساری

تبخیر- تعرق را می توان پس از بارندگی به عنوان یکی از موثرترین مولفه ها برای تعیین بیلان آبی منطقه دانست. داشتن برآورد دقیق از شار تبخیر- تعرق برای برنامه ریزی کشاورزی و مدیریت منابع آبی امری ضروری است. مدل های مختلفی برای برآورد تبخیر- تعرق ارائه شده است. با توجه به تغییرات زمانی و مکانی پارامتر های هواشناسی موثر در فرآیند تبخیر- تعرق، نتایج بدست آمده از این مدل ها تنها برای سطوح اطراف ایستگاه ...

15 صفحه اول

برآورد تبخیر و تعرق در حوضة آبخیز طالقان با استفاده از تصاویر MODIS و مدل SEBAL

استفادة نامطلوب و بی‌رویه از منابع آب و همچنین آلودگی منابع آب در اثر ورود آلاینده‌ها چالش‌های عمده‌ای را برای تأمین آب ایجاد کرده است. در این زمینه فرایند تبخیر و تعرق در برنامه‌ریزی آبیاری، آبخیزداری، محاسبات بیلان آب، و تخمین میزان رواناب از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است. با توجه به محدودیت ایستگاه هواشناسی و هزینة زیاد جمع‌‌آوری اطلاعات زمینی، کاربرد تصاویر سنجش از دور بر اساس الگوریتم‌های متع...

full text

مقایسة تبخیر تعرق واقعی حاصل از داده‏های لایسیمتری و الگوریتم SEBAL در دشت کرمان، با استفاده از تصاویر سنجندۀ MODIS

در این مقاله، در ایستگاه مورد مطالعه‏ای واقع در مزرعۀ دانشگاه شهید باهنر کرمان، با عرض جغرافیایی ´15°30 شمالی و طول جغرافیایی 58°56، که به لایسیمتر وزنی الکترونیکی و دستگاه‌های اندازه‌گیری پارامترهای هواشناسی مجهز بود، با استفاده از 15 تصویر منتخب سنجندۀMODIS ، که مربوط به بهار و تابستان 1386 است، مقدار تبخیر‌ـ تعرق واقعی در منطقۀ مطالعاتی برآورد و نتایج حاصله با داده‌های زمینی حاصل از لایسیمتر...

full text

اثر بربرین در تنظیم آستروسیتهای Gfap+ ناحیه هیپوکمپ موشهای صحرایی دیابتی شده با استرپتوزوتوسین

Background: Diabetes mellitus increases the risk of central nervous system (CNS) disorders such as stroke, seizures, dementia, and cognitive impairment. Berberine, a natural isoquinolne alkaloid, is reported to exhibit beneficial effect in various neurodegenerative and neuropsychiatric disorders. Moreover astrocytes are proving critical for normal CNS function, and alterations in their activity...

full text

اثر بربرین در تنظیم آستروسیتهای Gfap+ ناحیه هیپوکمپ موشهای صحرایی دیابتی شده با استرپتوزوتوسین

Background: Diabetes mellitus increases the risk of central nervous system (CNS) disorders such as stroke, seizures, dementia, and cognitive impairment. Berberine, a natural isoquinolne alkaloid, is reported to exhibit beneficial effect in various neurodegenerative and neuropsychiatric disorders. Moreover astrocytes are proving critical for normal CNS function, and alterations in their activity...

full text

My Resources

Save resource for easier access later

Save to my library Already added to my library

{@ msg_add @}


Journal title

volume 4  issue 4

pages  1141- 1150

publication date 2017-12-22

By following a journal you will be notified via email when a new issue of this journal is published.

Hosted on Doprax cloud platform doprax.com

copyright © 2015-2023